اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

  میلاد ولادت حضرت علی (ع) و روز پدر مبارک 

 

 

                     پدرا روزتون مبارک

یادداری

بارهاگفته بودی از دام دوست کی کنم فکر جدایی 

 

گفته بودی نیست پایان دوستی ما تا خدا دارد خدایی 

 

گفتم از این ترس دارم کز محبت رو پوشی 

 

ساغر دوستی ننوشم از دلت مهرم زدایی 

 

خنده مستانه ای کردی و در چشم نگاه کردی و گفتی 

  

کم گو از بی وفایی و جدایی 

 

حال این منم تنها اسیر درهجران  

 

حال این منم بیگانه زهر اشنایی 

 

 

 

 

کاش میشد زندگی کرد بی انکه غم باشد در زندگی اما هزاران اه و افسوس 

 

که بی غم زندگی حاصل نیاید.

 

 

 

 

دوستت دارم

خواستم کنار ساحل دریا بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم موجها پاکش کنند 

 

میخواستم روی گلبرگ گلی قرمز بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم کسی ان را بچیند 

 

می خواستم روی ابرها بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم ببارند. 

 

هرجا خواستم بنویسم دوستت دارم نشد برای همین روی قلبم نوشتم تا اخرین عمرم 

 

 

دوستت دارم.