اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

اشک حسرت

سئوگیلیم،عشق اولماسا،وارلیق بوتون افسانه دیر

یادداری

بارهاگفته بودی از دام دوست کی کنم فکر جدایی 

 

گفته بودی نیست پایان دوستی ما تا خدا دارد خدایی 

 

گفتم از این ترس دارم کز محبت رو پوشی 

 

ساغر دوستی ننوشم از دلت مهرم زدایی 

 

خنده مستانه ای کردی و در چشم نگاه کردی و گفتی 

  

کم گو از بی وفایی و جدایی 

 

حال این منم تنها اسیر درهجران  

 

حال این منم بیگانه زهر اشنایی 

 

 

 

 

کاش میشد زندگی کرد بی انکه غم باشد در زندگی اما هزاران اه و افسوس 

 

که بی غم زندگی حاصل نیاید.

 

 

 

 

دوستت دارم

خواستم کنار ساحل دریا بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم موجها پاکش کنند 

 

میخواستم روی گلبرگ گلی قرمز بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم کسی ان را بچیند 

 

می خواستم روی ابرها بنویسم دوستت دارم اما ترسیدم ببارند. 

 

هرجا خواستم بنویسم دوستت دارم نشد برای همین روی قلبم نوشتم تا اخرین عمرم 

 

 

دوستت دارم.

سلام شب یلدای همتون مبارک 

 

 

شب خوبی داشته باشید 

 

 

ارزو میکنم به همه ارزوهای قشنگتون برسید

سلااااااااااااااااااااااام

سلام به همهی دوستای گلم که تو این مدت منو وبلاگمو تنها نذاشتن واقعا ممنونم 

 

از همهتون به خدا خیلی شرمندم کردید راستی نماز روزه هاتون قبول باشه 

 

راستشو بخواین تو این مدت برام مشکلاتی پیش اومد که نمیتونستم بیام 

 

حالا هم نمی تونم قول بدم که مثل سابق میام نه ولی سعی میکنم براتون اپای 

 

خوب بذارم  

 

بی نهایت از محبتاتون ممنونم امیدوارم بتونم جبران کنم قول میدم سره یه فرصت خوب 

 

به همهتون سر بزنم  

 

خیلی دوستون دارم.

سلام به دوستان گلم شرمندتونم مشکلی برام پیش اومده این وبلاگ تا اطلاع ثانوی اپ نمیشه خدا  بهتر میدونه فعلا که تعطیله دلم واستون تنگ شده مواطب خودتون باشید